دوشنبه، 6 اسفند ماه 1397
داستان: محافظان!
پسرک در حالی از خواب پرید که موجوداتی عظیم الجثه و وحشتناک از تختش سرازیر شده بودن! از ته دلش جیغ کشید! موجودات شتاب زده اتاقو ترک کردن و اون تموم شب رو در حالی که وحشت زده بود و تموم تنش می لرزید بیدار موند و به این فکر می کرد که نکنه تمامش فقط یه خواب بوده؟!
بیشتر بخوانید