بزرگترین اتاق فرار در ایران

داستان های شرلوک هولمز (قسمت دوم- عینک طلایی)

بعد با آشپز صحبت کردم. او بعد از مرگ آقای اسمیت رسیده. این دو زن به سرعت به اتاق پروفسور می روند. او هنوز در تختخواب بوده. او هم صدای فریاد بلند را شنیده بود، اما او نمی تواند بدون کمک از تخت بلند شود. مرتیمر باید هر روز ساعت دوازده به کمک کند تا بتواند بلند شود.

من با پروفسور صحبت کردم. او هیچ دلیلی برای مرگ آقای اسمیت نمی بیند.

مرتیمر پلیس آورد و آن ها به دنبال من فرستادند. وقتی که رسیدم، به همه گفتم که در مسیر باغ راه نروند. هیچ چیز هم در خانه جا به جا نشده بود.

من فکر می کنم شخص خیلی باهوشی امروز صبح وارد خانه شده است. در مسیر باغ هیچ ردپایی وجود نداشت، اما نشانه هایی دیدم که نشان می داد کسی روی چمن های کنار راه عبوری راه رفته است. آن شخص نمی خواسته کسی در مورد رفتنش به آن خانه چیزی بداند.

به اتاق مطالعه رفتم و به جسد آقای اسمیت نگاه کردم. یک چاقوی کوچک روی زمین بود.فکر می کنم که او با آن چاقو کشته شده است. چاقوی پروفسور است، و او معمولا آن را در اتاق، روی میز نگه می داشته. ما این ها را نیز پیدا کردیم.”

 

اتاق فرار شرلوک هولمز

او یک عینک به هولمز داد. هولمز آن را گرفت و به دقت به آن نگاه کرد. بعد از چند دقیقه، یک تکه کاغذ برداشت و چیزی روی ، آن نوشت. سپس آن را به استنلی هاپکینز داد. هاپکینز نوشته را خواند:

“دنیال زنی بگردید که پول خیلی زیادی دارد. شیک پوش است، بینی کلفتی دارد، و چشمانش به یکدیگر نزدیک هستند. او با دقت به اجسام نگاه می کند. احتمالا در طی دو ماه گذشته، بیش از دوبار به عینک سازی مراجعه کرده. عینک او به شکل غیر معمولی، قوی و گران قیمت است. عینک سازی های خوب زیادی در لندن وجود ندارد. بنابراین به راحتی می توانید اسم او را پیدا کنید.”

کارگاه با خواندن آن شگفت زده شد. من هم همینطور.

هولمز به چهره های ما نگاه کرد و خندید.

“عینک می تواند خیلی چیزها را در مورد کسانی که آن را به چشمشان می زنند، به ما بگوید. این عینک به یک زن تغلق دارد. عینک خیلی زیبایی است. آقای اسمیت قبل از آن که بمیرد گفته آن زن بود! این همچنین به ما می گوید که یک زن آن جا بوده است. او پول زیادی دارد و چیزهای عالی را دوست دارد. چرا؟ چون عینک از طلا و برای یک بینی کلفت و چشمان نزدیک به هم ساخته شده است. ”

پرسیدم: “اما چطور فهمیدی که او با دقت به اجسام نگاه می کند؟ و در مورد رفتن او به عینک سازی؟”

“این عینک خیلی قوی است، بنابراین آن زن چشمان خیلی ضعیفی دارد. افرادی که چشمان خیلی ضعیفی دارند، همیشه با دقت به اجسام نگاه می کنند تا آن ها را بهتر ببینند. و عینک سازی؟ واضح است که عینک دوبار تعمیر شده است. در در زمان های مختلف. می توانی اینجا را ببینی؟ طلا خیلی نو زرد است، و اینجا کمی کهنه تر.”

ادامه دارد...

منبع:



نظر دهید